محل تبلیغات شما
  

آنژیلا عطایی، مروری بر "تنها باد از زیر خاکسترخبر دارد" سروده­ی برزو گوران

"تنها باد از زیر خاکستر خبر دارد" مجموعه­ی شعر برزو گوران است که زمستان 1395از سوی انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.توجه شاعر به زیبایی­شناسی در شکل و زبان ویژگی مهم این مجموعه است و دقیقا به همین دلیل یکی از مهم­ترین رویکردهایی که می­توان با آن به خوانش این کتاب پرداخت نقد شکل­مدارانه است.بنابراین می­توان این کتاب را اثری قائم به­ذات فرض کرد که ملاحظات غیرادبی مثل مفاهیم جامعه­شناختی، ی، اقتصادی یا روان­شناختی در آن بسیار کم­رنگ است.برزو گوران به شکل می پردازد و البته هنر و زیبایی­شناسی کلاسیک نمونه­های زیادی برای درگیری ذهنی با شکل ارائه کرده است. به قول هوراس:"خلاصه آنکه موضوعت هر چه می­خواهد باشد، بگذار ساده و وحدت یافته باشد."به این ترتیب در شعرهای این مجموعه، اجزاء متقابلا یکدیگر را حمایت می­کنند و نسبت به مقصود نهایی شعر هماهنگی دارند و بنابراین بر تاثیرات شناخته شده­ی زبان می­افزایند.برزو گوران نشان داده است که امکانات زبان فارسی را می­شناسد و قوانین استفاده از حروف و کلمات را به خوبی می­داند و البته این قوی­ترین و شاخص­ترین ویژگی این کتاب است.نمونه­ای از آن را در بخشی از شعر"از مرثیه­های ناسروده" با هم می­خوانیم:

همین­جا ایستاده بود

کنار خواب دریچه­ای که

گوش نداشت

جوار چشم­های خسوف­گرفته­ام

زمزمه می­کرد

برزو، برزو، برزو،

بز رو این راه صعب را

بگذار

شاید گفته باشد

بگذر.

.نمی­دانم.

حواسم را باد برده است

مثل روزی که رفته بود

دهان­های همه باز

انگار گفته بودند

"پرویز"

یا "پرواز"

.نمی­دانم.

 از نگاه پدیدارشناسی ، پدیده­های عینی و ابژه­ها مورد بررسی قرار نمی­گیرند و بنابراین جهانی مدنظر است که مورد تجربه­ی انسان بوده و او آن را ساخته باشد. در این نگاه آگاهی مولف دارای ارزش است که بی تاریخ ، یگانه و استعلایی است.شاعر باید این یگانگی را که در همه­ی انسان­ها مشترک است عرضه کند و البته آنچه که شاعر این مجموعه را مخصوصا در شعرهای نیمه­ی نخست کتاب،کاملا به دام ذهنیت انداخته است،استفاده­ی فراوان از کلماتی است که بار روایی کلان دارند و رفت و برگشت بین عینیت و ذهنیت هم باعث نجات شعرها نمی­شود. شعر"چرختاب" را با هم بخوانیم:

ابر

آفتاب را انکارمی­کند

و شب روز را

و باد برگ را

.و چکه­های شیر آشپزخانه­ام

.سکوت را

و مرگ مرا انکار می­کند

.من برای اثبات خودم

تنها با یکی گلبرگ

دنبال تو چرخ می­زنم

اما در شعرهای نیمه­ی دوم کتاب شاعر از دام کلان روایت­ها و نیز عینیت محض رهایی پیدا کرده و بنابراین می­تواند به اجتماعی که در آن زندگی می­کند نگاهی انداخته و اتفاقا شعرهای زیبایی خلق می­کند.نمونه­ای از آن را در شعر"سندرم جراحت و سکوت" می­خوانیم:

که بود که تنت را کبود دید و گریست

که بود که به انکار کار خندید

پیش­تر بیا

هنوز تا بیشه­ی یوزهای زخمی

یک فرسخ "دار" مانده است

نه یکی دو پیاله زده­ام

که بگویی مست

نه آنقدر جوانم­

که بخوانی­ام خام

من همان پشت کبود توام

پشت کولبران مریوانی­ام

به تاریکی

جیغ نی که کودکان زندانی می­زایند

می­دانیم که  از منظر ساخت­گرایی زبان نیز مورد مطالعه قرار می­گیردمارک لستر در "رابطه­ی زبان­شناسی با ادبیات" می­نویسد:" زبان رسانه­ی ادبیات است و هرچه بیشتر درباره­ی رسانه بدانیم، درباره­ی ادبیات بیشتر خواهیم دانست" ودر نقطه­ی مقابل الیاس شوارتز در مقاله­ی" یادداشت­هایی بر زبان­شناسی و ادبیات" می­نویسد:" چیزی به نام زبان متمایز ادبی وجود ندارد، و اگر این راست باشد، معنایش این است که هرچند زبان­شناسان ممکن است درباره­ی زبان خیلی چیزها به ما بگویند،درباره­ی ادبیات هیچ چیزی نمی­توانند به ما بگویند." مجموعه­ی شعر برزو گوران فرهنگ واژگانی زبان است.چینش هنرمندانه­ی حروف،آواها و واژگان ما را با اثری روبه­رو می­کند که مولف آن سعی کرده است نگاه زیبایی شناسانه­ی مخاطب حرفه­ای شعر را اقناع کند، البته که اغلب شعرها از ساختار و فرم محکمی برخوردارند و شاعر توانسته است از کارکردهای مختلف زبان مثل کارکردهای عاطفی ،ارجاعی، فرازبانی و زیبایی شناختی بهره بگیرد اما توجه بیش از اندازه­ی اوبه زیبایی واژه­آرایی در شعرباعث عدم موفقیت در تعداد کمی از شعرهای مجموعه شده است، مثلا شعر پایانی کتاب  با عنوان "درشت­نویسی"که اتفاقا و دقیقا به همین دلیل گزینش خوبی برای پایان یک مجموعه­ی شعرموفق نیست.

می­دانیم که متن تنها یک طرف قضیه است و معنا در اثر برخورد خواننده با آن پدید می­آید.خواننده­ی فعال با توجه به پیش فرض­های خود با متن روبه­رو میشود و معناهای تازه­ای به شعرمی­دهد. "تنها باد از زیر خاکستر خبر دارد"  مجموعه­ای است از شصت وهفت شعر که اغلب آنها مخاطب جدی و حرفه­ای شعر را به کنش برای ایجاد معناهای متفاوت و گاهی حتی سفیدخوانی در شعر وامی­دارند.در پایان شعر "مجمر" را که شاید دلیل نامگذاری کتاب باشد با هم می­خوانیم:

جای من آتش نیست

من جای آتشم

شعله­کار شب­های بی­ستاره­ام

روزنگار صحیفه­ی ظلام

دم به تیغ آفتاب می­زنم

شراره به زمهریر باد

رختم پر از غبارتاریکی است

خوابم لبالب از لهیب

میان کاهدود و چشم­های کور

زبانه به ماه و اوهام می­کشم

مرگم یک گمانه بیشترنیست

زیرخاکسترم را باد

از یاد نبرده است

من جای آتشم

از اندوه آدمی تا اندوه آدمی

گورخود را به دوش می­کشم

منابع:

1-    گوران، برزو:1395، تنها باد از زیر خاکستر خبر دارد، انتشارات مروارید

2-    اسکو، رابرت: 1379، درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات، ترجمه­ی فرزانه طاهری، نشر آگاه

3-    تسلیمی، علی: 1388، نقد ادبی، نظریه­های ادبی و کاربرد آنها در ادبیات فارسی، کتاب آمه

4-    گرین، ویلفرد. مورگان، لی. ویلینگهم، جان: 1391، مبانی نقد ادبی، ترجمه­ی فرزانه طاهری، انتشارات نیلوفر

5-    برتنز، یوهانس ویلم: 1382،نظریه­ی ادبی، ترجمه­ی فرزان سجودی، انتشارات آهنگ دیگر 

منتشر شده در رومه قانون، اسفندماه 1396

 

نگاهی به مجموعه شعر « تناهی» اثر روزبه سوهانی

آسیب‌شناسی جوایز شعر در ایران

تاملی بر وضعیت شعر در سال 97

شعر ,زبان ,کتاب ,برزو ,باد ,ادبیات ,است که ,برزو گوران ,از زیر ,تنها باد ,باد از ,ترجمه­ی فرزانه طاهری،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها